(Denys Nevozhai/Unsplash)

خلاصه‌ی مطلب

  • پلتفرم‌های کنونی با ایجاد هزینه‌ها و محدودیت‌های بالا، کاربران را از مهاجرت به رقبا بازمی‌دارند.
  • تکنولوژی‌های نوین مانند هوش مصنوعی و پروتکل‌های کریپتو، قابلیت تغییر این وضعیت را دارند.
  • این تکنولوژی‌ها می‌توانند بازارهای غیرمتمرکز و کم‌هزینه‌ای را ایجاد کنند که برای کاربران و کسب‌وکارها مفیدتر باشد.
  • هدف نهایی ایجاد بازاری کامل با شفافیت قیمتی و هزینه‌های تراکنش کم است.

اقتصاددانان مدت‌ها درباره “بازارهای کامل” نظریه‌پردازی کرده‌اند؛ جایی که خریداران و فروشندگان با اطلاعات کامل و بدون هزینه‌های تراکنشی فعالیت می‌کنند. اما با وجود پیشرفت‌های تکنولوژیکی، این ایده در اقتصاد دیجیتال امروزی هنوز دست‌نیافتنی است.

امروزه، تجارت به پلتفرم‌های مختلفی مثل آمازون و ای‌بی تقسیم شده است که هر کدام همچنان هزینه‌ها و موانع بالایی برای جلوگیری از مهاجرت کاربران به سمت رقبا ایجاد کرده‌اند. الگوریتم‌های این پلتفرم‌ها برای به حداکثر رساندن درآمد با تنظیم قیمت‌ها بر اساس داده‌های بازار آموزش دیده‌اند که اغلب باعث حفظ قیمت‌های بالا می‌شود.

این اقدامات باعث اختلاف قیمتی بزرگی برای دارایی‌های مشابه در پلتفرم‌های مختلف می‌شود. بهره‌برداری از این ناکارآمدی‌ها به دلیل هزینه‌های بالا، وقت‌گیر بودن ورود به پلتفرم‌ها و محدودیت‌های تعاملی اغلب به صرفه نیست. هزینه‌های بالای بهره‌برداری از اختلافات قیمتی باعث می‌شود این ناکارآمدی‌ها همچنان پایدار باقی بمانند.

پلتفرم‌ها: هماهنگ‌کننده‌های کارآمد، واسطه‌های استخراجی

پلتفرم‌های امروزی دو وظیفه اصلی دارند: تجمیع عرضه و تقاضا و ایجاد مکانیزم‌های مبادله‌ای معتمد. اما آنها با انگیزه‌های ناهماهنگ عمل می‌کنند. پلتفرم‌ها برای کاربران کار نمی‌کنند؛ آنها برای سهامداران کار می‌کنند و وظیفه‌شان به حداکثر رساندن استخراج است.

این امر به شکست‌های بازار منجر می‌شود که در آن پلتفرم‌ها به عنوان واسطه‌ها از طریق هزینه‌های بالا و نتایج جستجوی دستکاری شده سوءاستفاده می‌کنند. مدل پلتفرم به‌طور ذاتی طراحی شده است که استخراجی باشد.

انقلاب هوش مصنوعی و کریپتو در تجارت

همگرایی دو تکنولوژی قدرتمند، یعنی عوامل هوش مصنوعی و پروتکل‌های کریپتو، قرار است این وضعیت موجود را متحول کند.

عوامل هوش مصنوعی می‌توانند بسیاری از عملکردهای پلتفرم را با هزینه‌ای بسیار کمتر انجام دهند. برخلاف پلتفرم‌ها، این عوامل مستقیماً برای کاربران کار می‌کنند و انگیزه‌ها را به طور بنیادین تغییر می‌دهند. در همین حال، پروتکل‌های کریپتو مشکل مبادله عادلانه را از طریق تراکنش‌های کم‌هزینه و بدون نیاز به اعتماد به میانجی‌های شرکتی حل می‌کنند.

ترکیب این دو تکنولوژی منجر به ایجاد “عوامل تجارت غیرمتمرکز” می‌شود که می‌توانند تفاوت‌های قیمتی را به طور مؤثر در بازارها کشف کرده و از پروتکل‌های کریپتو برای تسهیل مبادلات امن و کم‌هزینه استفاده کنند. این امر به‌طور چشمگیری هزینه کل آربیتراژ را کاهش داده و تفاوت‌های قیمتی که قبلاً غیراقتصادی بودند را قابل بهره‌برداری می‌کند.

مسیر به سوی بازارهای کامل

اینجاست که موضوع جالب می‌شود: با توانایی این عوامل برای حفظ سود از عملیات‌های آربیتراژ موفق، آنها می‌توانند سودها را به‌صورت استراتژیک بازتوزیع کنند تا پذیرش پروتکل‌های تجارت غیرمتمرکز را تشویق کنند. هر آربیتراژ موفق می‌تواند تخفیف‌هایی به خریداران، پاداش‌هایی به فروشندگان و بودجه‌ای برای ادامه توسعه اکوسیستم عوامل ارائه دهد.

این امر یک چرخه بازخورد قدرتمند ایجاد می‌کند: کاربران بیشتر، تراکنش‌های بیشتری ایجاد می‌کنند که فرصت‌های آربیتراژ بیشتری فراهم می‌کند، سود بیشتری به‌دست می‌آورد و کاربران بیشتری را جذب می‌کند. هر چرخه، نقدینگی را در پروتکل‌های غیرمتمرکز تثبیت کرده و قابلیت زیست‌پذیری پلتفرم‌های جدا و استخراجی را کاهش می‌دهد.

چرا این موضوع مهم است؟

برای مصرف‌کنندگان، این به معنای قیمت‌های پایین‌تر، انتخاب بهتر و بازارهای واقعاً رقابتی بدون دخالت پلتفرم‌ها است. برای کسب و کارها، دسترسی مستقیم به مشتریان بدون پرداخت مالیات‌های زیاد پلتفرم‌ها را فراهم می‌کند. برای جامعه، به معنای بازارهایی است که منابع را به‌طور مؤثرتر بر اساس عرضه و تقاضای واقعی تخصیص می‌دهند نه بر اساس دستکاری‌های الگوریتمیک پلتفرم‌ها.

اجزای فنی در حال جا افتادن هستند. قابلیت‌های هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است، در حالی که پروتکل‌های کریپتو برای تجارت غیرمتمرکز در حال بلوغ هستند. آنچه کمبود دارد، شناخت این است که چگونه این تکنولوژی‌ها وقتی به‌طور خاص برای تغییر اقتصاد پلتفرم‌ها ترکیب شوند، قدرتمند می‌شوند.

عوامل تجارت غیرمتمرکز نه تنها یک پیشرفت تدریجی بلکه یک تغییر اساسی در هماهنگی اقتصادی را نشان می‌دهند. برای اولین بار، ابزارهایی داریم که می‌توانند بازارهای کامل را به بیش از یک ساختار نظری در کتب اقتصادی تبدیل کنند. سوال این است که آیا از این فرصت استفاده خواهیم کرد تا یک چشم‌انداز تجاری کارآمدتر، دسترسی‌پذیرتر و عادلانه‌تر برای همه بسازیم یا خیر.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *